۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

پولاتو رد کن بیاد پدر!

این بی صاحاب شده رو باز کردم در مذمت این روزگار و زندگی کوفتی و درد و بلا و مرض و آنفولانزا و رئیس و پدر زن مادر زن و زن و بچه و درس و کار و ترافیک قلم چرونی کنم.
رفتم تو پروفایل یاهو و گپ و گفتی داشتم با بچه ها با لهجه و حول محور آبادان و قلیه و پاکوره و فلافل و دل درد باصفا شدم!
خدا وکیلی ناسیونالیست بودنم صفایی داره سی خوش!
حالا روزگارم کوفت باشه و زندگی کوفتی باشه و درد و بلا و مرض و آنفلولانزا و رئیس و پدر زن مادر زن و زن و بچه و درس و کار و ترافیکم باشه.
*
ولی اوضاع وخیم شده انگار باید تموم کنم این خوش نشینی تو خونه ی خان بزرگ و!خودم به درک رفقا چی میشن؟پنج تا بچه شهرستانی رو اومدیم نجات دادیم از تو اون کوی دانشگاه بی صاحاب شده از زیر دس اون بی شرفا،حالا ویلون و سرگردون کجا بفرستمشون برن؟
دیگه این مجید شیرازیمون کجا می تونه لم بده رو کاناپه و عرق بهار نارنج بخوره؟
دیگه آرش کجا می تونه قبض 500 هزار تومنی در کنه از حرف زدن با دوس دخترش؟
دیگه ناصر کجا می تونه ایستاده بشاشه؟خب بچه عادت نداره به مستراح ایرانی!مثانه ش می پوکه خب!
دیگه نیما کجا می تونه دو تا اتاق واسه کتاباش داشته باشه؟و یه اتاق واسه خوابیدن؟
دیگه منصور کجا می تونه صب تا شب تو استخر بخوابه و بخوره و جم نخوره از اونجا؟
دیگه من کجا برم تو این گرونی واسه مسابقه تمرین کنم؟
تازه باید دست زنمو بگیرم ببرمش پیش خودم!آخه من گور دارم که کفن داشته باشم؟
شیطونه پدر سگ می گه برو بگو:پدر!پدر!من گه خوردم پدر!می خوام شما دستمو بگیری پدر!من بدون شما هیچم پدر!حقوقمو با خودم بذار لای جرز پدر!حقوقم اندازه دستمال توالت خریدنم نیست پدر!منو ببخش پدر!خونه اشرافی تو از من نگیر پدر!
*
بچه مو دارم می بینم از حالا که انگشت واسم تکون میده میگه: پدر!پولاتو رد می کنی بیاد و گرنه آتیش می زنم خونه تو!دمش گرم خون من تو رگاشه نه!

۱ نظر:

  1. -پدر! پدر! مگه خال گونه م و نمی بینی؟! از همونه که خودت هم یکیش و داری! پدر! منم! پسرت! پسر نادمت..

    - پســــــــــرم! .. "شتـــرق"

    پاسخحذف